پس از مدت‌های زیادی فکر کردن به این‌که چرا حال من با برخی رفتارها از سوی بعضی از آدم‌های اطرافم بد می‌شود، به این نتیجه رسیدم دلیل آن این است که در روابطم بیش از آن‌چه وظیفه‌ی من است، از خود مایه می‌گذارم. (تشخیص حدود این وظیفه در روابط قراردادی (روابطی که قرار نیست احساسی در آن‌ها وجود داشته باشد) سهل است اما در روابط عاطفی بسیار دشوار خواهد بود تعیین کردن حد و مرز این‌که تا کجا وظیفه‌ی من است و از آن‌جا به بعد اضافه‌کاری محسوب می‌شود (هرچند شاید بتوان در روابط دوستانه و عاطفی هم این‌طور در نظر گرفت که ما همان‌قدر که برای شخص مقابل به خود سختی داده‌ایم، انتظار همین رفتار را متقابلا از سمت او داریم).

این‌که تا این‌جا متوجه شدم که دلیل اذیت‌شدن‌هایم چیست جای خرسندی دارد، اما غصه آن‌جاست که این اضافه‌کاری‌های خارج از وظیفه، بخشی از شخصیت من شده و نمی‌توانم آن را کنار بگذارم!

در همین مدت کوتاه که با خود قرار گذاشته بودم که بیش از میزان لازم به کسی محبت و توجه نکنم، نتوانستم از پس این کار برآیم و قرار خودم با خودم را شکستم!

توقع، پیامدِ اضافه‌کاری

نسبی بودن درستی و نادرستی

این‌که ,روابط ,اضافه‌کاری ,بیش ,وظیفه‌ی ,عاطفی ,در روابط ,این‌که تا ,بیش از ,وظیفه‌ی من ,اذیت‌شدن‌هایم چیست

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خدا به موقع میرسه neveshtehaye roozaneye man دیجیکالا مجله خبری برنامه‌نویسی پایتون درمان تخصصی اختلالات بلع - بلع تهران یکتا:رفقا دارند برای ظهور امام عصر(ع) یارگیری میکنند ال کلاسیکو وبلاگ دکتر سید کریم حسینی سیاستمدار خوزستانی kharid-140010 در جستجوی صلح